سناریوهای پشتپرده انتقال ایراناینترنشنال از لندن به واشنگتن
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۲۳۶۷
شامگاه جمعه تلویزیون ایراناینترنشنال اعلام کرد دفتر مرکزی خود را از لندن به واشنگتن منتقل میکند. درباره این شبکه باید گفت که ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ در لندن آغاز بهکار کرد. مالک آن شرکت «ولنت مدیا» و صاحب امتیاز آن شرکت «گلوبال مدیا» است که «عادل عبدالکریم» تبعه عربستانی و نزدیک به دربار آل سعود و اشخاص و رسانههای صاحب نام آن مانند «عبدالرحمن راشد» و «شبکه العربیه» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسیاری از کارکنان و تهیه کنندگان و کارگردانهای برنامههای این شبکه نیز مانند شبکه «بیبیسی فارسی» از شهروندان انگلیسی هستند. کاملاً واضح است که رویکردها و عملکردهای سیاسی این رسانه قاعدتا باید در چارچوب سیاستهای لندن و خطوط قرمز مشخص آن دنبال شود، به این معنا که سیاست تبلیغی آن در چارچوب سیاستهای عربستان و انگلیس باید پیش برود.
با توجه به این توضیح، درباره تصمیم این شبکه برای انتقال دفتر مرکزی خود به واشنگتن، چند سناریو قابل تصور است.
نخستین سناریو یا علت همان است که این رسانه خود اعلام کرده و گفته است که این تصمیم را بهعلت مسائل امنیتی و وجود تهدیدها علیه کارکنان خود در نتیجه گزارشهای پلیس انگلیس اتخاذ کرده است. در این ادعا، ایراناینترنشنال جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده است که جان کارکنان آن را در انگلیس تهدید میکند. کاملاً مشخص است که ادعای ایراناینترنشنال دراینباره، واهی و بیاساس است زیرا اولا همانطور که اشاره شد، بخشی از کارکنان این رسانه انگلیسی هستند، و اگر پلیس انگلیس نتواند حداقل امنیت شهروندان خود را تأمین کند، در آن صورت ماهیت وجودی آن زیر سؤال میرود. دوم اینکه چنین ادعایی با استناد به گزارشهای پلیس انگلیس، در واقع، اذعان پلیس و نیروهای امنیتی این کشور به ضعف و ناتوانی خود و در واقع، خودزنی است که چنین چیزی بهلحاظ منطقی بعید است و امکان ندارد.
دومین سناریو این است که لندن با این اقدام به جمهوری اسلامی ایران پالس مثبت فرستاده است به این معنا که با تندرویهای تبلیغی این شبکه علیه جمهوری اسلامی ایران موافق نبوده و دیگر اجازه نمیدهد این رسانه بیش از این علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف براندازی آن فعالیت داشته باشد. در این چارچوب این احتمال مطرح است که انگلیس درصدد حفظ خطوط تماس و گفتوگو با ایران در هر شرایطی در آینده است و اگر روابط غرب با ایران در آینده تیرهتر شود، انگلیس درصدد است روابط و تماسهای خود را با تهران حفظ کند.
سومین سناریو این است که ایراناینترنشنال در واقع، از لندن اخراج شده است، به این علت که فعالیتهای تبلیغی آن به ضرر «بی بی سی فارسی» است که رسانه اصلی لندن و معطوف به اهداف و منافع آن است. بر اساس این گزاره، لندن احساس کرده است که ادامه فعالیت ایراناینترنشنال خطری برای بیبیسی و در نتیجه به خارج شدن آن از گردونه رقابت رسانهای منجر خواهد شد که ابزاری در دست انگلیس علیه ایران بهشمار میرود، زیرا علاوه بر اینکه ایراناینترنشنال درصدد جذب مخاطبان بیبیسی بوده بسیاری از مجریان، کارکنان و کارشناسان این رسانه و شبکه «من و تو» را نیز جذب کرده و درعمل فعالیت آنها را با مشکل مواجه کرده است.
سومین و محتملترین سناریو اما این است که این تصمیم در چارچوب طرح و سناریویی فراتر و گستردهتر اتخاذشده است که آمریکا در حال آماده کردن آن علیه جمهوری اسلامی ایران است که در یادداشت پیشین با عنوان «سناریوی غرب و اسرائیل علیه ایران» منتشرشده در «خبر آنلاین» بدان اشاره شد. این سناریو در واقع، به سناریوی «براندازی» نظام جمهوری اسلامی در ایران مرتبط است. بر اساس این سناریو، آمریکاییها به این جمعبندی رسیدهاند که برای هماهنگی بهتر با چهرههای معارض جمهوری اسلامی، باید دفتر مرکزی ایراناینترنشنال به واشنگتن منتقل شود. در واقع، مسئولیت تبلیغی و پروپوگاندای اتاق فکر معارضان در آمریکا به این شبکه محول شده است. به نظر میرسد که معارضان و آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که ایراناینترنشنال در مقایسه با دیگر ارگانهای تبلیغی آنها از ظرفیت و کارآمدی بیشتری برای تبلیغ و پروپوگاندا علیه جمهوری اسلامی و تبلیغ دیدگاههای معارضان و عملی کردن سناریوهای آنها برای آینده ایران برخوردار است. با چنین تصمیمی در واقع، ایراناینترنشنال در آینده تحت کنترل کامل آمریکا در خواهد آمد و بر اساس سیاستهای اعمالشده واشنگتن عمل خواهد کرد و به رسانهی ترجیحی و تفضیلی آمریکا تبدیل و از کنترل عربستان و لندن خارج خواهد شد. بر اساس این گزاره احتمالی، این تصمیم نشان میدهد که آمریکاییها و غربیها در حال تهیه سناریوها و طرحهای شومی برای تحت فشار قرار دادن یا براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران هستند که نخستین آنها اعتباربخشی به معارضان و براندازان خارجنشین و مشروعیتبخشی به آنها با دعوتشان به مجامع و نشستهای بینالمللی مانند «کنفرانس امنیتی مونیخ» در آلمان و معرفی آنها بهعنوان نماینده مردم ایران، و اعتبارزدایی از نظام جمهوری اسلامی و مشروعیتزدایی از آن هستند.
*دکتر جلال چراغی کارشناس سیاسی و رسانهای منطقه
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1733159منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شبکه ایران اینترنشنال ایران و آمریکا جمهوری اسلامی ایران ایران اینترنشنال علیه جمهوری اسلامی بی بی سی بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۲۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند.
وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی